خب، تا اینجا
ما درباره خیارات یاد گرفتیم
اما برای شناخت دقیق تر
ضروری است که ما بین نهاد خیار با نهادی مشابه در کامن لا مقایسه کنیم
و ان نهاد شرط ضمنی است.
در حقوق کامن لا
اگر شرط به وسیله الفاظ صریح بیان شود
شرط ضمنی نامیده می شود
اما
اگر شرط صریح نباشد
و به وسیله تفسیر حقوقی قراردادها به دست آید
شرط ضمنی نامیده می شود
اگر عرف این شرط را برای قرارداد معین کند
بدون انکه طرفین به این شرط ها تصریح کنند
شرط ضمنی عرف نامند
اگر قواعد حقوقی این شرایط را بر قرارداد بار کنند
شرط ضمنی قانونی گویند
برخی دادگاه ها هم قرارداد را کامل می کنند
که آن را شرط ضمنی دادگاهی خوانند
به نظر می رسد که
خیارات مانند قظاری که بین دو شهر عقب و جلو می رود
در بین شرط ضمنی ناشی از عرف و شرط ضمنی قانونی در رفت و آمد است.
برخی شرایط از عرف و معاملات مردم به دست می آیند
مانند خیار عیب
و برخی شرایط
اصلا در عرف مردم جایگاهی ندارند
زیرا تحمیل می شوند بر قرارداد
به علت
وجود متن های صریح اسلامی که نزد فقهای شیعه معتبر است
مانند خیار مجلس
مثل متن قانونی که یکسری شرایط را به دست می دهد
برگرفته از کتاب شرط ضمنی نوشته دکترحسین صراف سیمایی
اکنون!!!
ما می خواهیم انواع خیارات را بشناسیم
اولین نوع خیار
خیار مجلس است.
این شرط تنها در معاملات خرید و فروش جریان دارد
تا زمانیکه طرفین قرارداد جلسه قرارداد را ترک نکرده باشند
به عبارت دیگر جلسه قرارداد پایان نیافته باشد.
این شرط باقی است.
برای مثال
آقای بلک خانه اقای وایت را می خرد.
بعد از معامله
در باره یک دوست قدیمی صحبت می کنند
آقای بلک و آقای وایت
تا زمانیکه در باره قرارداد فروش خانه صحبت می کردند
می توانستند که معامله را برهم زنند
حتی اگر مدارک فروش خانه را امضا کرده باشند
اما زمانیکه انها شروع به صحبت درباره دوست قدیمی خود نمودند
جلسه قرارداد پایان یافت.
مثال دیگر
خانم هپی به دوستش تلفن زد
"آیا یخچال قدیمی ات را به من می فروشی؟"
خانم هپی آن را گفت
و بعد از خرید یخچال دوستش
خداحافظی کرد و تلفن را قطع کرد
در نتیجه
جلسه معامله تمام شد
و
نه خانم هپی و نه دوستش
نمی توانند قرارداد را به وسیله خیار مجلس لغو کنند.
خب ، تا اینجا فهمیدیم که این پیمان است که طرفین را به قراداد متعهد می نماید
اما شاید بپرسید که
دلیل بقا پیمان چیست؟
همانطور که قبلا اشاره شد
لغات تشکیل دهنده قرارداد ازبین خواهند رفت
همانطور که اراده طرفین از بین می رود
حتی طرفین قرارداد نیز بعد از مدتی خواهند مرد
چه اتفاقی برای تعهدات و پیمان خواهد افتاد؟
بعد ازآنکه قرارداد شکل گرفت و
علت تشکیل آن از بین رفت
زمانی که یک بنا خانه ای را می سازد و ان را رها می کند و می رود
اما خانه فرو نمی پاشد
جه جیز خانه را پایدار نگه می دارد
البته، ملاطی که بین اجرها خانه است آن را محکم و برقرار می سازد
ملاط ساختمان قرارداد نیز همان ارتباطی است که بین ایجاب و قبول است.
برای مشاهده متن انگلسی کلیک نماییدتصور کنید در یک بعد از ظهر گرم برای خرید به یک مغازه لباس فروش رفته اید و پیراهنی را خریداری می کنید
و هنگامی که به خانه بر می گردید
از خریدتان پشیمان شده اید
چه چیزی شما را ملزم می کند که بر خریدتان باقی بمانید
البته،شما می توانید فروشنده را راضی کنید که پیراهن را پس بگیرد
اما شما نمی توانید معامله را یک طرفه فسخ کنید
و اگر به اجبار لباس را پس دهید
و قهرا پولتان را از صندوق مغازه بردارید
قطعا مجازات می شوید
و دیگران شما را سرزنش می کنند و به شما خواهند گفت که
بر سر قرارداد بمان
چرا؟
چرا شما باید وفادار باشید؟
شما گقتید :من این پیراهن را خریدم. و فروشنده گفت: من این پیراهن را فروختم.
و تمام
کلمات دیگر الان وجود ندارند
شاید بگوید باید وفدار باشی بخاطر اراده معامله ای که در هنگام خرید وجود داشته است
پاسخ این است که
اراده ،لحظه ای از قرارداد بود
و الان وجود ندارد
به علاوه
اگر امروز من خانه ای را خریدم
به چه دلیل فرزندانم قرارداد را نگه دارند
در حالیکه طرفین قرارداد مرده اند و دیگر نمی توانند اراده کنند
و اراده فرزندان من نیز اراده من نیست
پس چرا ما بر سر عقود خود باقی هستیم
جواب درست این است: به علت پیمان
پیمان موجودی اعتباری است
که نه در عالم واقع است
مانند کوه
و نه در عالم ذهن
مانند عدالت
پیمان مفهومی ساختنی است که اشخاص در معاملات خود فرض می نمایند
مانند مفهوم بدهی
زمانی که شما شیشه پنجره را با توپ می شکنید
گویا که شما دارای ظرفی هستید که مقدار مبلغ خسارت شیشه داخل ان است
ظرف همان بدهی است
که در فقه ذمه می نامند
و از ین رو پیمان مانند ذمه موجودی اعتباری است
برای مشاهده متن انگلیسی کلیک کنیدو
برخی مانند صاحب جواهر می گویند خیار ازاله عقد و ثابت کردن عقد (مقاوم سازی) است در برخلاف قبلی هر دو طرف آن وجودی است
یک مثال می زنم:
یک ساختمان ساخته نشده در جاده وجود دارد و شما تصمیم دارید که
ان را خراب کنید یا
آن را رها کنید
این مثالی برای تعریف اول است
که اولین تصمیم فعل و دومی ترک فعل است
اما شما می توانید تصمیم بگیرید که
ان را خراب کنید یا کاملش کنید
این همان تعریف دوم خیار است
که هر دو طرف تعریف فعل است
کدام یک درست است؟
برای مشاهده متن انگلیسی کلیک کنید